Code Center
  • نویسنده :
  • بازدید : 45 مشاهده
+ | امتیاز مطلب : |

واژه دین در فرهنگ لغات و در اصطلاح معانی مختلفی دارد.

 

فهرست مندرجات

۱ - معانی لغوی دین

۲ - معنای اصطلاحی دین

       ۲.۱ - تعاریف اندیشمندان مسلمان‌

       ۲.۲ - تعاریف اندیشمندان غیر مسلمان‌

       ۲.۳ - نقد و بررسی تعاریف‌

۳ - تعریف جامع دین

۴ - پانویس

۵ - منبع

 

معانی لغوی دین

[ویرایش]

 

واژه دین در فرهنگ لغات، مترادف با کلماتی چون: حکم و قضا، رسم و عادت، شریعت و مذهب، همبستگی و غیر آن آمده است. [۱] 

در کاربردهای قرآنی نیز به معانی‏ زیادی از جمله: جزا، حساب، قانون، شریعت، طاعت و بندگی، تسلیم و انقیاد، اسلام، روش و رویه، توحید و خداپرستی آمده است. [۲]  [۳]  [۴] 

 

معنای اصطلاحی دین

[ویرایش]

 

 

← تعاریف اندیشمندان مسلمان‏

 

اندیشمندان اسلام گاهی دین را به معنای مکتب و گاهی نیز به معنای دین داری تعریف کرده‏اند. برخی از این تعریف‏ها عبارت‏اند از:

۱. دین، مجموعه‏ای از برنامه‏های عملی هماهنگ با نوعی جهان بینی است که انسان برای رسیدن به سعادت خود، آن را وضع می‏کند و یا از دیگران می‏پذیرد. [۵] 

۲. دین، عبارت است از مجموع عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها می‏باشد، گاهی همه این مجموعه حق و گاهی همه آن باطل و زمانی مخلوطی از حق و باطل است. [۶] 

این دو تعریف، دین به معنای مکتب است. همچنین این نوع تعریفها را می‏توان تعریف عام دین دانست که همه مسلکها و مرامهای زندگی مبتنی بر نوعی جهان بینی را در بر می‏گیرد، اعم از این که مادی باشد یا غیر مادی، حق باشد یا باطل.

۳. دین، در اصطلاح به معنای اعتقاد به آفریننده‏ای برای جهان و انسان و دستورهای عملی متناسب با این عقاید است. [۷] 

این تعریف، تعریف دین به معنای دین داری است نه مکتب.

۴. دین، روش ویژه‏ای است که سعادت و صلاح دنیوی انسان را هماهنگ و همراه با کمال اخروی و حیات حقیقی جاودانی او تأمین می‏کند. از این رو، لازم است شریعت، در برگیرنده قوانینی باشد که به نیازهای دنیوی انسان نیز پاسخ گوید. [۸] 

این نیز تعریف دین به‏ معنای مکتب است.

۵. دین، عبارت است از اصول علمی و سنن و قوانین عملی که برگزیدن و عمل به آنها، تضمین کننده سعادت حقیقی انسان است. [۹] 

این دو تعریف، ناظر به دین حق در مرتبه کمالش می‏باشد که بر پایه خداشناسی و انسان شناسی واقع بینانه استوار است.

 ...

 

 تعاریف اندیشمندان غیر مسلمان‏

 

اندیشمندان غربی و متکلمان مسیحی در تعریف از دین، برخی به جنبه معرفت شناسی دین پرداخته، برخی به جنبه اعتقادی و باورمندی دین توجه کرده‏اند، عده‏ای بر جنبه کاربردی و عملی دین تکیه کرده، عده‏ای دیگر از بعد جامعه شناسانه، روان شناسانه و مانند آن به تعریف دین پرداخته‏اند.

۱. تعریف دین از جنبه معرفت شناسانه؛ مثل اینکه بگوییم: دین، یک قوه یا تمایل فکری است که مستقل - از حس و عقل - بشر را قادر می‏سازد که بی نهایت را تحت اسامی و اشکال گوناگون درک نماید. [۱۰]  یا بگوییم: دین یعنی علم حضوری به اتحاد با عالم [۱۱] ، یا شناخت یک موجود فوق بشری که دارای قدرت مطلقه است. [۱۲] 

۲. تعریف دین از جنبه اعتقادی؛ مثل اینکه بگوییم: دین فقط اعتقاد به موجودات روحانی غیر مادی است. [۱۳] یا بگوییم: مذهب عبارت است از اعتقاد به اینکه یک نظام نامرئی در میان چیزهای این جهان هست و بهترین کار برای ما این است که خود را با این نظم هماهنگ سازیم. [۱۴] 

۳. تعریف دین با تکیه بر جنبه کاربردی آن؛ مثل اینکه بگوییم: دین عبارت است از پرستش قدرتهای بالا به دلیل نیاز. [۱۵]  یا بگوییم: دین عبارت است از مجموعه‏ای از باورها، اعمال، شعایر و نهادهای دینی که افراد بشر در جوامع مختلف بنا کرده‏اند. و یا بگوییم: دین همان اخلاق است که احساس و عاطفه به آن تعالی، گرما و روشنی بخشیده است. [۱۶] 

۴. تعریف جامعه شناسانه دین؛ مثل این که بگوییم: دین، عبارت است از جستجوی جمعی برای یک زندگی کاملًا رضایتمندانه. [۱۷]  یا بگوییم: دین، نظام وحدت یافته‏ای است از اعتقادات و اعمال مربوط به اشیای مقدس، اعتقادات و اعمالی که همه گروندگان را در جمعیت اخلاقی واحدی که معبد نامیده می‏شود، وحدت می‏بخشد. [۱۸] 

۵. تعریف روان شناسانه دین؛ مثل تعریف رابرت ا. هیوم که می‏گوید: از دیدگاه روان‌شناسی، دین بعضاً یک فعالیت فکری، احساسی و یک عمل ارادی است. [۱۹]  یا تعریف نقل شده از رایناخ که گوید: دین، مجموعه‏ای از اوامر و نواهی است که مانع کاربرد آزاد قوای ما می‏باشد. [۲۰] 

۶. برخی خواسته‏اند تعریف جامع‏تر ارائه دهند، از این رو، گذشته از افکار، احساسات و تجربیات روانی، فعالیتهای عملی انسان را نیز مد نظر قرار داده و این مجموعه را با این ویژگی که در ارتباط با آن چه مقدس و الهی به شمار می‏رود شکل می‏گیرد دین نامیده‏اند؛ مثل اینکه گفته شده: «دین به معنای زندگی بشر در روابط فوق بشریش می‏باشد، یعنی رابطه او با قدرتی که او به آن احساس وابستگی می‏کند، صاحب اختیاری که او، خود را در برابر آن‏ مسئول می‏بیند، و وجود غیبی که او، خود را قادر به ارتباط با آن می‏داند، در آرمان وابستگی دینی، مسئولیت و ارتباط به یکدیگر متعلق‏اند». [۲۱] 

 

← نقد و بررسی تعاریف‏

 

۱. همه آن تعریف‏ها، به جز چند مورد، تعریف دین داری، ایمان و مانند آن است نه دین به معنای مکتب، در حالی که در تعریف دین باید جنبه الهی آن که همان دین به مفهوم مکتب باشد مورد توجه قرار گیرد نه دین داری و دیانت که جنبه بشری و عملی دین است و به کار کرد دین بر می‏گردد.

۲. غالب این تعاریف بر اساس مبانی و پیش فرض‏های پذیرفته شده آنها در علوم انسانی و اجتماعی، به ویژه جامعه شناسی و روان شناسی می‏باشد و هر کدام کوشیده‏اند دین را از بعد خاصی در ارتباط با رشته تحصیلی یا تحقیقی خود معرفی کنند و لذا از ابعاد دیگر دین غافل مانده‏اند و یا آنها را مورد غفلت قرار داده‏اند.

از این رو، این تعاریف از جامعیت لازم مفهومی برخوردار نیستند.

۳. این تعاریف دین را در امور و ابعاد فردی محدود و منحصر ساخته‏اند، در حالی که گرچه دین در اعتقادات، احساسات، اخلاق، تجربیات و اعمال یک فرد انسانی مؤثر است و آن را در جهت مثبت دگرگون می‏سازد، ولی دامنه و قلمرو دین بسی فراتر از جنبه فردی آن است؛ زیرا دین به معنای واقعی کلمه آن چنان فراگیر و گسترده است که در همه عرصه‏های حیات فردی و اجتماعی بشر حضوری فعال و مؤثر داشته و برای آنها برنامه‏ریزی کرده است.

به نظر می‏رسد که این نوع نگرش یک بعدی به دین و اصالت دادن به جنبه فردی آن و در برابر، نادیده گرفتن جنبه‏های دیگر دین و جامعیت موضوعی آن، متأثر از اندیشه حاکم بر جوامع غربی یعنی اندیشه اومانیستی و سکولاریستی و در رابطه با دین تحریف شده مسیحیت کلیسایی است. در حالی که تأثیر دین در ابعاد گوناگون تکامل انسانی، اعم از اعتقادی، اخلاقی و سایر فعالیت‏های فردی و اجتماعی، مانع از حصر موضوع دین در یک بخش خاص و بدون ارتباط با سایر بخش‏ها می‏باشد.

 

تعریف جامع دین

[ویرایش]

 

با توجه به مباحث گذشته و ویژگی‏های بر شمرده برای دین از سوی متکلمان و متفکران اسلامی و غربی، می‏توان تعریف جامع دین را ارائه کرد و چنین گفت: دین مرکب است از مجموعه معارف نظری و عقیدتی، احکام و قوانین عملی و دستورات اخلاقی، در ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی، سازگار با عقل و فطرت انسانی، که از سوی خداوند یکتا توسط پیامبران برای هدایت همه جانبه مادی و معنوی بشر فرستاده شد و در صورت پیاده شدن به طور کامل، سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی انسان را تأمین می‏کند.

بنابراین، با تعریف نسبتاً جامع دین با ویژگی‏های بر شمرده، این حقیقت به درستی آشکار شد که دین حق و جامع و کامل، دینی است که پاسخگوی همه نیازهای جسمی و روحی، دنیوی و اخروی و مادی و معنوی انسان باشد و همه قوانین و برنامه‏های لازم برای نیل به این هدف متعالی را تشریع کرده و فرا راه بشر نهاده باشد و این دین جامع و کامل، همانا آیین مترقی اسلام است که آخرین و کامل‏ترین دین از سلسله ادیان الهی و آسمانی می‏باشد.

 

علی زارع زاده مهریزی
 

نظرات ارسال شده

کد امنیتی رفرش